loading...
عـاشقـانه هـای تنهـایـی
zahra بازدید : 158 1392/11/28 نظرات (4)
اﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺗﺎﮐﺴﯽ :

ﺍﻟﮑﯽ ﯾﻬﻮ ﺗﻮ ﭼﺸﻢ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ ﻋﯿﻦ ﺑﺰ ﺯﻝ ﺯﺩﻡ

ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺑﯽ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ :

ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﯾﺪ ؟

ﻃﺮﻑ ﮐﻪ ﮔﯿﺞ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :

ﭼﯽ ﺭﻭ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ؟

ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻫﯿﭽﯽ ...

ﺑﻌﺪﺵ ﺩﻣﺎﻏﻢ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﯾﻌﻨﯽ ﻃﺮﻑ ﭼُﺴﯿﺪﻩ ...

ﻃﺮﻑ ... ﺍﻭﻟﺶ ﯾﻪ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻣﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ

ﺑﻌﺪﺵ ﻫﯽ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ

ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺑﻮﯾﯽ ﻧﻤﯿﺎﺩ ... !!!

ﻭ ﻫﯽ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﯾﻬﻮ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ

ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﮔﻔﺖ :
 
ﺁﻗﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﯾﯽ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ؟

ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ

ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﻃﺮﻑ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ...

ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ
 
ﺍﺯﺵ ﮐﻠﯽ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ...
zahra بازدید : 150 1392/11/11 نظرات (5)

نمـی دانـم چــرا ...

 

ایـن روز هـا ...

 

در جـواب هـرکـس کـه

 

از حـالـم می پـرسـد ...

 

تـا مـی گـویـم : خــوبــم!

 

چـشمـانـم خیـس مـی شـونـد ...!

zahra بازدید : 134 1392/11/11 نظرات (0)

ﺍَﮔـِ ـﻪ ﺳُ ـﮑـ ـﻮﺕ ﻣﻴـ ـﮑُﻨـَ ـﻢ ...

 
ﻓـِـ ـک ﻧـَـﮑـُ ــﻦ ﺣـَـ ــﺮفــ ﻭﺍﺳـِ ـﻪ ﮔـُـﻔـ ـﺘـَﻦ ﻧــَﺪﺍﺭﻡ ...

 
ﺣـَـﺮﻓـ ـﺎﻡ ﺑــِ ـﻪ ﺳـ ـﺎﻳـ ـﺰِ ﮔﻮﺷـِ ـﺖ ﻧِــﻤــ ـﻴﺨــ ـﻮﺭﻩ!

 
ﺟــِ ـــﺭ ﻣــﻴــ ــﺨــ ــﻮﺭﯼ ...!

zahra بازدید : 139 1392/10/30 نظرات (1)

وقتى میبینى اکثر ماشیناى آمریکا و اروپا بى سقفه

 
این یعنى حتی کفترا شونم شعور دارن ... :|

zahra بازدید : 113 1392/10/20 نظرات (2)

به سلامتیه اونے که تو عصبانیت خواست آرومم کنه...


هر چے از دهنم درومد بهش گفتم...


آخرش فقط گفت : بهترے ؟!

zahra بازدید : 132 1392/10/16 نظرات (0)

دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است ...

گاهی فکر می کنی تمام شده ...

اما یک دفعه همه وجودت را آتش میزند ...!

zahra بازدید : 126 1392/10/08 نظرات (2)

ســالــها بــعــد ...

من در کنار یک مرد زندگی میکنم ،


مردی که اسمش تو شناسنامم ثبت شده 

 

و همسر من محسوب میشه ،


مردی که شاید من زنِ رویاهاش باشم اما ،


اون هیچ وقت مرد رویاهای من نمیشه چون ،


رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی ...


جسمم کنار اون میخوابه اما ،


افکارم در کنار تو .

ســـالهـــا بعــد ...

بی هوا وقتی یادت میوفتم ،


فقط به این فکر میکنم که خوشبختی یا نه!؟


شاید اسم تورو گداشتم روی پسرم ،


سالها بعد ...


من زنیم که از عذاب وجدان داره میمیره ،


زنی که به تو فکر میکنه ،

 

اما کنار یک مرد دیگست ، 

 

زنی که به دوست داشتن های مرد دیگه پاسخ میده اما ،


نه از ته دل ...

ســالـــهــا بـــعــد ...

وقتی همه خوابن ،


میرم تو آشپزخونه و یه سیگار روشن میکنم ،


تو اون نور کم سوی چراغ خواب به تو فکر میکنم ...


از سیگارم کام های عمیق میگیرم ،


و به این فکر میکنم که ... 

 

زندگیم چجوری میشد اگه تو همسرم بودی ؟


در حالی که دارم تو فکرت غرق میشم ... 

 

سیگارم رو به اتمامه ، و من ...


با عذاب و با دلی پر از غم ،


باید برم کنار مردی بخوابم که ...

 

همیشه ارزو میکنم تو جای اون بودی ...


سالها بعد این موقع ...


تو کنار کسی هستی که دوستش داری اما ،


من کنار كسیم که فقط باهاش هم خونم ...


ســالــهــا بعــد ...

زنیم با موهای سفید و چهره ای خسته ...


زنی که خیلی ها میشناسنش اما ،


اون با هیچکس جز یاد تو آشنا نیست ...

zahra بازدید : 137 1392/10/07 نظرات (2)

گاهی قـــبل از رفتن


قبـــل از به زبان آوردنِ
 
 
خداحافظ

چشمانت را ببـــند

به لحظه هایتان

به خنده هایتان

به دعوا و بچه بازی هایتان

به بی حوصلگی ها و بعد . . .
 
دلتنگی هایتان

به حسادت هایِ عاشقانه تان

به لحظه هایتان

فکر کـــن !

اگـــر لبخندی رویِ لبهایت آمــــد

اگر دلـــت برایش بــی تابی کرد

اگر فـــکرِ دستهایش مجنونت کرد

یک قدم به عقــب بــــــردار

نـــگاهش کن !

بگــــو :

راستی . . .
 
فردا با هم به کافه ی همیـــشگی برویـــم ؟
 
zahra بازدید : 103 1392/10/07 نظرات (0)

ﯾﻪ ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮ ﺍﯾﺪﻩ ﺁﻝ ﭘﺴﺮﯾﻪ ﮐﻪ :

ﻭﻗﺘﯽ ﺭﮊ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؛ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺟﻠﻮ ﺑﺎﺯ ﻭ ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ ﻣﯿﭙﻮﺷﯽ

ﻣﯿﺮﯼ ﭘﯿﺸﺶ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﮕﻪ : ﻋﺰﯾﺰﻡ ﭼﻘﺪ ﺟﻮﺟﻮ ﺷﺪﯼ ؛

ﺟﺪ ﺍﻧﺪﺭ ﺟﺪﺗﻮ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺟﻠﻮی ﭼﺸﺎﺕ!

ﺑﺎ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺑﺨﻮﺍﺑﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﺩﻣﺎﻏﺖ

ﮐﻪ ﺑﺸﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺳﻮﺭﺍﺥ!

ﺭﻭ ﻣﺎﻧﺘﻮﺕ ﺭﻭﻏﻦ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺮﯾﺰﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺑﭙﻮﺷﯽ!

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﮐﺘﮏ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﺮﺕ ﮔﺮﺩﻭﻧﻪ ﺧﻮنه توﻥ ﮔﻮﺷﯿﺘﻢ

ﺍﺯﺕ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺑﮕﻪ ﻫﺮ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﯾﺒﺎﺭ ﺯنگ ﻣﯿﺰﻧﻢ خونه ؛

ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﻟﻬﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ، ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﻢ ﺗﻌﻄﯿﻞ ،

ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻪ و همون جوری که داره درِ خونه پیاده ت می کنه ...

  

ﺧﯿﻠﯽ ﻏﻀﺐ ﺁﻟﻮﺩ بگه برو یه چیزی بخور ضعف نکنی!

 

ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﮔﺎﺯﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺑﺮﻩ ...!

zahra بازدید : 99 1392/10/06 نظرات (0)

همیشه منتظر کسی باش


که تو رو با همه ی دیوونگیت


و خل بازیات قبول داشته باشه


و تو رو به همه نشون بده و بگه:


این دیوونه ی خل ...


عشق و جیگر منه!!

zahra بازدید : 117 1392/10/06 نظرات (0)

دختر که باشی باید حواست به درد پای مادرت باشد؛


دختر که باشی ساعت ها برایت مهم می شود تا مبادا پدر قرصش را فراموش کند؛


دختر که باشی می شوی سنگ صبور مادربزرگت؛


دختر که باشی سینه ات می شود صندوقچه ی اسرار برادر؛

 

دختر که باشی آغوشت میشه پناه گریه ی خواهرت؛

.

.

.

به سلامتی همه دخترا ...

zahra بازدید : 110 1392/10/06 نظرات (0)

دوباره نم نم بارون ، صدای شرشر ناودون

 

دل بازم بیقراره

 

دوباره رنگ چشاتو، خیال عاشقی باتو

 

این دل آروم نداره نداره نداره

 

شبامو و خوابِ نوازش ، دوباره هق هق و بالش

 

گریه یعنی ستایش …

 

ستایشِ تو و چشمات ، دلم هنوز تو رو میخواد

 

دل بازم پر زده واسه عطر نفس هات

 

اتاقم عطر تو داره ، دلم گرفته دوباره

 

کار من انتظاره

 

یه عکس و درد دلامو ، میریزه اشک چشامو

 

غم تمومی نداره نداره نداره

 

صدای بادِ و کوچه ، داره تو خونه میپیچه

 

قلبم اروم نمیشه

 

بغل گرفتمت انگار ، دوباره خواب و تکرار

 

باز نبودی و من تکیه دادم به دیوار

 

ستایش یعنی دیوونگی هــام ، شبیه حس خوب تو دل مــا

 

نگاه کن تو چشای بی قرارم ، چقدر این لحظه ها رو دوست دارم

 

تصور میکنم پیشم نشستی ، چقدر خوبه چقدر خوبه که هستی

 

ستایش یعنی این حسی که دارم ، نمیتونم تو رو تنها بذارم

zahra بازدید : 133 1392/10/06 نظرات (0)
لبخــندهایم تلخند ...

بغـض هایم سنگینند ...

سکـوت هایم پر از معنایند ...

افکـارم شکسته اند ...

دسـتانم همیشه سردند ...

اشـک هایم داغ داغند ...

کــابوس هایم رعشه آورند ...

دردهایــم مهلکند ...

مــرا لمس کن ...!

امــا نه تنم را ...!

تنـهاییـم را لمس کن ...!

کمــی ... فقط کمی باورم کن ...

وقتــی زجه میزنم گوش هایت را نگیر ...!

وقتــی گریه میکنم چشم هایت را نبند ...!

مــرا با تمام وجودت بفهم ...

بــودن من حادثه کوچکی نیست ...!

اتفــاقیست که هیچکس آن را درک نکرد ...!

امــا تو به این حادثه ساده نگاه نکن ...!

آری ... مـن زنـــم ...

زنـی با دردهای درک نشده ...

زنـی با فریـادهای به گوش نرسیده ...

زنـی که هرگز نه دیـده شد ... نه شنیـده شد ...

زنـی پـریشـان با درونی آشفتـه ...!

من زنم ...

شبیـه همـان زنـی که فــروغ میگـفت ...
 
زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد ...
zahra بازدید : 105 1392/10/06 نظرات (1)

گاهـــــــــــــی آنچنان مزخرف می شــــــوم ...

که برای دیگـــــــــران قابل درک نیستـــم !

حتی عزیــــــــــزترین کســانم را ...

از خــــــــــــودم می رانم .

اما در آن لحظه در دلــــــــــم آرزو دارم ، او بگـــــــــوید :

« می دانم دســــــت خودت نیست ، درکــــــــت می کنم»

درباره ما
Profile Pic
ما آدم معمولیا وقتی دلمون میگیره ، میریم لب پنجره ، با یه لیوان چایی ... خیره میشیم به دور دستا... احساس آرامش می کنیم... سلامتی ما معمولیا! که نه "آرزوی" کسی هستیم... و نه "آویزون" کسی...!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 27
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 165
  • بازدید سال : 840
  • بازدید کلی : 8,960